یادداشت سردبیر: این یک تفسیر مهمان توسط اورن اتزیونی، مدیر عامل سابق و مدیر ارشد فناوری فعلی در موسسه اطلاعات آلن، یک سازمان مستقر در سیاتل در خط مقدم تحقیقات پردازش زبان طبیعی است.
ادغام ChatGPT در موتور جستجوی Bing مایکروسافت، یک تغییر تکتونیکی را برای کاربران، ناشران و تبلیغکنندگان در وب منعکس میکند.
بینگ در هفتههای اخیر سر و صدای زیادی داشته است و گوگل بیش از 100 میلیارد دلار از ارزش بازار خود را از دست داده است. اما تغییرات در پنج سال آینده بسیار عمیق تر خواهد بود.
آنچه که به نظر می رسید یک صنعت جستجوی وب پایدار و پایدار است که عمدتاً در انحصار گوگل است، به دلیل این واقعیت که تولید محتوا اکنون فوری، کاملاً خودکار است و هزینه آن به سرعت به صفر می رسد، به هم ریخته است.
این تغییر به این معنی است که منابع معتبر و کارشناسان واقعی بیش از هر زمان دیگری اهمیت خواهند داشت.
برای کاربران، کارآمدتر کردن جستجو دارای سابقه طولانی است که شامل پانل های دانش Google (2012)، قطعه های برجسته در بالای صفحه نتایج جستجو (2014)، دستیارهای صوتی مانند Alexa (2014) و اکنون ChatGPT می شود.
با گذشت زمان، یک تجربه دربان ظاهر میشود که در آن کاربر میتواند سؤالی بپرسد، از یک ربات چت پاسخ بگیرد و برای اصلاح بیشتر پاسخ وارد گفتگو شود.
این ممکن است خبر خوبی برای مصرف کنندگان باشد، اما همچنین یک سوال دشوار را ایجاد می کند: دربان برای چه کسی کار می کند؟
به عنوان یک کاربر، امیدوارم پاسخی عینی و آموزنده داشته باشم، اما چت بات لزوماً الزامی نیست.
- پاسخهای ربات چت به متن آموزشی آن بستگی دارد که دارای سوگیریهای بیشماری است.
- چت بات را می توان از طریق فرآیند یادگیری آن دستکاری کرد (شبیه به روش بمب گذاری گوگل).
- چتباتهای مختلفی ظاهر میشوند که نمایانگر دیدگاههای خاص (ربات GOP)، منافع تجاری (ربات ExxonMobil) و افراد خاص هستند (آیا میخواهید با ربات بایدن چت کنید؟ ربات کیم کارداشیان؟).
- و البته، رباتهای گفتگو میتوانند تحت تأثیر تبلیغکنندگان قرار بگیرند.
از لحاظ تاریخی، موتورهای جستجو بین نتایج جستجو و نتایج حمایتشده یا «ویژه» (یعنی تبلیغات) تمایز قائل شدهاند، اما قرار دادن محصول میتواند در پاسخهای ربات چت ظاهر شود و اعتبار آنها را تضعیف کند.
در پاسخ، چتباتهایی برای حامیان مصرفکننده وجود خواهد داشت که به جای پشتیبانی از تبلیغات، هزینه اشتراک را دریافت میکنند. با تکثیر رباتهای گفتگو، موتورهای جستجو برای کمک به کاربر در یافتن ربات چت “درست” ظاهر میشوند. متابوت ها می توانند پاسخ های متعددی را برای یک سوال مطابقت دهند که هر کدام از یک چت بات متفاوت است.
مصرفکنندگان با مقدار بیسابقهای از «نویز» تولید شده بهطور خودکار در قالب وبسایتها و پیامها-ایمیلها، پستها، پاسخهای رسانههای اجتماعی و موارد دیگر غرق خواهند شد.
حداقل هزینه تولید متن به ظاهر معتبر (همراه با عکس، صدا و حتی ویدیو) منجر به آلودگی بی سابقه اطلاعات و حتی جعل مبتنی بر هوش مصنوعی می شود.
در پاسخ، من بر نقش قویتری برای احراز هویت دیجیتال (چه کسی آن پیام را نوشته است؟) و قوانینی که رباتها را ملزم به شناسایی خود میکند، فشار آوردم. کاربران حق دارند بدانند که آیا ما با یک انسان در حال تعامل هستیم یا یک ربات.
با افزایش حجم محتوا، ناشران با فشار بیسابقهای مواجه خواهند شد تا مرتبط، قابل کشف و ارزشمند بمانند. مطمئناً وبسایتهای clickbait با عناوینی مانند «10 بهترین کاری که باید در سیاتل انجام دهید» با پاسخهای چتبات شخصیتر و بهروزتر جایگزین خواهند شد. مجموعه نظراتی که در آمازون یا نقشه های گوگل یافت می شوند تنها در صورتی آموزنده باقی می مانند که بررسی ها به درستی احراز هویت شوند – در غیر این صورت ایجاد حجم نقدهای جعلی بسیار آسان خواهد بود.
به طور مشابه، اطلاعات در رسانه های اجتماعی (مثلاً پست های محبوب) تنها در صورتی معنادار خواهد بود که محبوبیت توسط ربات ها دستکاری نشود. منابع معتبر اهمیت بیشتری پیدا خواهند کرد زیرا مردم در گرداب اطلاعات نادرست حقایق قابل اعتماد را مطالبه می کنند. برندها و شهرت بر اساس ارائه پاسخ های واقعی و معتبر ساخته می شوند.
در دنیایی که «آنچه» گفته میشود به راحتی قابل دستکاری است، «چه کسی» گفته اهمیت فزایندهای پیدا میکند.